روایت یک آرزو

چی شد که برنامه نویسی رو کنار گذاشتم؟

 

همیشه آرزو داشتم که سیستم عامل گنو لینوکسی خودم رو بنویسم ولی هیچ وقت نمی دونستم که از کجا شروع کنم، چی باید یاد بگیرم و از کی و کجا باید یاد بگیرم. من تقریبا از 22 سالگی برنامه نویسی پایتون رو شروع کردم، ولی هیچ وقت نشد که تبدیل به یک Senior Developer بشم. چرا؟

نداشتن منتور خوب

الان تو این دوره زمونه با گسترش شبکه های اجتماعی و یوتیوب، هر کسی می تونه یه منتور پیدا کنه که کامل مسیر شروع رو در اختیارش بذاره؛ زمان من یه استاد دانشگاه بی سواد بود و یه منشی مجتمع فنی تهران! جفتشون هم فقط دنبال پر کردن جیب خودشون بودن. بالاخره با خرج کردن کلی پول، هیچی یاد نگرفتم و به توصیه یکی از دوستان، رفتم سراغ ویدیوهای جادی.

شرکت های کلاهبردار

بعد از اینکه به اندازه یک Junior Developer مطلب یاد گرفتم، رفتم دنبال کار (این برای زمانی است که در تهران زندگی می کردم). همه جور شرکتی رو دیدم! یکی می گفت شما مهارت کافی نداری و باید توسط شرکت آموزش ببینی و این هزینه رو باید شما پرداخت کنی، بعد از سه ماه مفت کار کردن واسه ما تازه ببینیم بدرد ما می خوری یا نه! ما هم در کمال خوش باوری قبول کردیم و پول رو دادیم، به اندازه همون چیزی که بلد بودیم به ما آموزش دادن و بعد سه ماه که پروژه تموم شد با ما خداحافظی کردن. موردهای دیگه فقط سه ماه “آزمایشی” باید براشون کار می کردی تا همچنان ببینن بدرد کارشون می خوری یا نه، که ترجمش میشه: یه حمال مفت می خوایم تا پروژه رو پیش ببره و بعدش بدرود. و شرکت های دیگر و بازی های دیگر…

جبر جغرافیا

سال 98 مجبور به بازگشت به شهرستان شدم، و درد تازه شروع شد! حالا که از مرکز فاصله گرفتم، شرکت ها دیگه هیچ رقبتی به استخدام یکی مثل من نداشتن. چرا؟ چون تهران نیستی! چون همچی تو این تهران خراب شده است.

حقوق و هزینه زندگی

حدود 3 ماه پیش با یه چندتا از بچه های نرم افزار آزاد درباره کار صحبت کردم. نتیجه این شد که به یکی مثل من نهایتا 12 الی 15 تومن حقوق بدن، اون هم تو شرایطی که اگه تهران زندگی کنم! من اگه 15 تومن هم حقوق بگیرم باز کفاف زندگی تو تهران رو نمی ده.

سخن پایانی

الان که نزدیک به 27 سالمه، خیلی از موقعیت هام رو از دست دادم، ولی آدمی نیستم که کم بیارم. تصمیم گرفتم شغل پدرم، یعنی گرافیک رو ادامه بدم. می خوام یه چاپ خونه برای خودم راه بندازم تو شهر کوچیکم و منت کسی رو برای کار نکشم.

زنجیرهایی که ما می‌سازیم

آیا تا به حال به غل و زنجیر پنهانی که ممکن است با کمال میل در دنیای نرم افزار بر روی خود بسته‌ باشید فکر کرده‌اید؟ هر بار که از نرم‌افزار انحصاری استفاده می‌کنید، آزادی و کنترل خود را بر محاسبات خود به توسعه‌دهنده نرم‌افزار انحصاری برای توهم راحتی، امنیت یا آخرین ویژگی‌های درخشان واگذار می‌کنید.

معامله فاوستی نرم‌افزار انحصاری

نرم‌افزار انحصاری یک معامله فاوستی است. این شامل قربانی کردن آزادی در قربانگاه عمل است. ما کنترل زندگی دیجیتال خود را در ازای راحتی، امنیت یا جدیدترین ویژگی‌های درخشان تسلیم می‌کنیم. این بدان معناست که توانایی فهم، اصلاح یا به اشتراک‌گذاری نرم‌افزاری را که به آن تکیه می‌کنیم را کنار بگذاریم. این از دست دادن آزادی، فرسایش اساسی حقوق ما است، معامله‌ای که باید ما در آن مکث کنیم.

با نرم‌افزار آزاد، وضعیت متفاوت است. ما حق استفاده، مطالعه، اشتراک گذاری و اصلاح آن را در آنجا داریم. این به ما چهار آزادی اساسی می دهد:

  • آزادی ۰: آزادی اجرای برنامه به طور دلخواه.
  • آزادی ۱: آزادی مطالعه نحوه عملکرد برنامه و تغییر آن.
  • آزادی ۲: آزادی توزیع مجدد نسخه ها تا بتوانید به دیگران کمک کنید.
  • آزادی ۳: آزادی توزیع کپی از نسخه‌های اصلاح شده شما.

با نرم‌افزار آزاد، می‌توانیم کنترل نرم‌افزار خود را در دست بگیریم و جهانی بسازیم که در آن نرم‌افزار به جای کنترل، آزاد می‌کند.

قدرت انجام هیچ کاری

ادموند برک، فیلسوف قرن هجدهم، اغلب به اشتباه نقل می‌شود که می‌گوید: «تنها چیزی که برای پیروزی شر لازم است این است که انسان های خوب هیچ کاری انجام ندهند.» در حالی که انتساب ممکن است نادرست باشد، اما این احساس درست است. در زمینه نرم‌افزارهای انحصاری، انفعال و تمایل ما به پذیرش وضعیت موجود، فرسایش آزادی‌های ما را تقویت می‌کند.

اما لازم نیست اینگونه باشد. ما می‌توانیم مسیر متفاوتی را انتخاب کنیم. ما می‌توانیم نرم افزار آزاد را انتخاب کنیم. با انجام این انتخاب، این زنجیره‌ها را می‌شکنیم و خود را قدرتمند می‌کنیم و کنترل زندگی دیجیتال خود را در دست می‌گیریم.

در آغوش گرفتن آزادی

مهاجرت به نرم‌افزار آزاد ممکن است در ابتدا دلهره‌آور به نظر برسد. اما این سفری است که ارزش آن را دارد. با شناسایی نرم‌افزار انحصاری فعلی شما و یافتن جایگزین‌های آزاد شروع می‌شود. سپس، نوبت یادگیری استفاده از این ابزارهای جدید و انطباق با ویژگی‌های آنها است. حرکت به سمت نرم‌افزار آزاد یک موضوع فنی نیست. یک امر اجتماعی و سیاسی است. هر قدم به سمت نرم‌افزار آزاد، گامی در جهت بازپس گیری آزادی و کنترل شما بر محاسباتتان است.

بنابراین، دفعه بعد که با یک انتخاب نرم‌افزاری مواجه شدید، لحظه‌ای را به تأمل کردن اختصاص دهید. از خود بپرسید: «من با این تصمیم به چه کسی قدرت می دهم؟» انتخاب کنید که خودتان را قدرتمند کنید، نه توسعه دهنده نرم‌افزار را. آزادی را انتخاب کنید جامعه را انتخاب کنید این فقط در مورد نرم‌افزار نیست. این در مورد آینده‌ای است که ما می خواهیم بسازیم – آینده‌ای که در آن زندگی دیجیتالی ما واقعاً متعلق به ما باشد و ما قدرت کنترل آنها را داشته باشیم.

منبع Jxself

DRM: محدودیت دیجیتال

برخی ممکن است DRM را مدیریت «حقوق» دیجیتال بدانند، البته اصطلاح مدیریت «محدودیت‌ها» دیجیتال دقیق‌تر است. به نظر می‌رسد که از آن به عنوان یک شر ضروری برای «حفاظت از حقوق سازندگان» و جلوگیری از به اصطلاح «piracy» یاد می‌شود، که نشان دهنده تفکری است که آنقدر پر از پروپاگاندا است که می تواند پست وبلاگ خود را داشته باشد. با این حال، من به عنوان یک مدافع آزادی نرم افزار، DRM را نقض اساسی حقوق ما و یک بی‌عدالتی اخلاقی می‌دانم.

DRM فقط دسترسی ما را به دستگاه‌ها و رسانه‌ها محدود نمی‌کند. نحوه استفاده و به اشتراک گذاری آنچه را که به درستی خریداری کرده‌ایم، دیکته می‌کند. با ما به عنوان جنایتکاران بالقوه رفتار می‌کند و اگر جرأت کنیم DRM را بشکنیم و حقوق خود را پس بگیریم، ما را به زندان تهدید می‌کند. این فقط یک محدودیت نیست. این فرسایش سیستماتیک آزادی‌های ما است.

در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که شکستن DRM غیرقانونی است، قانونی بودن اخلاق را تعیین نمی‌کند. قوانین می‌توانند ناعادلانه، قدیمی یا اشتباه باشند. هنگام مواجهه با چنین قوانینی، درگیر شدن در نافرمانی مدنی، که امتناع مسالمت آمیز از پیروی از قوانین خاص است، نه تنها به یک حق بلکه به یک الزام اخلاقی تبدیل می‌شود. در مورد DRM، دور زدن این محدودیت‌ها راهی برای بازپس گیری حقوق ما است.

شکستن DRM یک اقدام واکنشی است. در حالی که ما می‌توانیم و باید آن را بشکنیم، راه دیگری برای مبارزه با DRM این است که موضعی فعال داشته باشیم و از کسانی که از آن استفاده نمی‌کنند حمایت کنیم. با انتخاب آگاهانه رسانه‌های بدون DRM، پیام قدرتمندی را به تامین‌کنندگان DRM می‌فرستیم مبنی بر اینکه اقدامات آنها غیرقابل قبول است.

مبارزه با DRM فقط در مورد مسائل فنی نیست. این یک نبرد اخلاقی برای روح عصر دیجیتال است. این در مورد تصمیم گیری است که آیا ما آینده‌ای می‌خواهیم که در آن زندگی دیجیتالی ما توسط فناوری‌های محدود کننده کنترل شود یا آینده‌ای که در آن آزاد باشیم. پیامدهای اخلاقی این نبرد را نمی‌توان اغراق کرد.

به عنوان یک مدافع آزادی نرم‌افزار، پاسخ روشن است. DRM از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است و ما باید در هر مرحله در برابر آن مقاومت کنیم. از ناشرانی که به حقوق ما احترام می گذارند و از رسانه‌های بدون DRM حمایت می‌کنند، حمایت کنیم. یک نقطه شروع می تواند راهنمای FSF برای زندگی بدون DRM در defectivebydesign باشد. لطفاً در این مبارزه برای حقوق و آزادی های دیجیتال ما به من بپیوندید.

منبع Jxself

شکستن موانع: چگونه نرم‌افزار انحصاری شما را کنترل می کند

تا به حال به این فکر کرده‌اید که آیا واقعاً رایانه خود را کنترل می‌کنید؟ این سوالی است که اغلب مطرح نمی‌شود. ما دستگاه‌های خود را روشن می‌کنیم، برنامه‌ها را اجرا می‌کنیم و با دنیای دیجیتال تعامل می‌کنیم، با این فرض که ما مسئول هستیم یا شاید حتی به این موضوع فکر نمی‌کنیم. اما این کنترلی که فکر می‌کنیم داریم، چیزی بیش از یک توهم نیست، یک جبهه که با دقت توسط نرم‌افزار انحصاری ساخته شده است.

نرم‌افزار انحصاری تحت پوشش محرمانه عمل می‌کند. عملکرد درونی آن پنهان است و کد منبع آن یک راز محافظت شده است که فقط برای توسعه دهنده‌ای که آن را ساخته است قابل دسترسی است. این به طور مستقیم به عدم کنترل شما به عنوان کاربر معنی می‌شود. شما محدود هستید به دیدگاه‌ها و قوانین توسعه دهنده؛ هرچی آنها بگویند. این فقط عدم کنترل نیست. این احساس به دام افتادن و تحت الحمایه بودن تصمیمات دیگران است.

بیایید این محدودیت‌ها را تشریح کنیم و کنترلی را که از بین می‌برند، آشکار کنیم:

1.محدودیت در استفاده: مجوزهای نرم افزار انحصاری ممکن است تعداد نصب‌ها را محدود کند، استفاده تجاری، نوع سخت افزاری که می توانید آن را اجرا کنید، یا حتی نحوه استفاده از آن را به شما دیکته کند. برنامه تقویمی را تصور کنید که می گوید کلینیک‌های سقط جنین نمی‌توانند از آن برای برنامه‌ریزی استفاده کنند. هر فعالیتی که باشد، ممکن است کسی در جایی مشکلی با آن پیدا کند. تنها پاسخ این است که ما نمی‌توانیم چنین محدودیت‌هایی را برای استفاده مجاز کنیم. این اساساً آزادی شما را برای کنترل نرم‌افزار تضعیف می‌کند. تصور کنید ماشینی می‌خرید اما به شما گفته می‌شود که فقط می‌توانید آن را در جاده‌های خاصی یا در ساعات خاصی از روز رانندگی کنید. چنین محدودیت‌هایی پوچ خواهد بود، با این حال به نظر می‌رسد بسیاری آنها را بدون تردید در نرم‌افزار می‌پذیرند.

2.محدودیت در اصلاح: تصور کنید می‌خواهید برنامه‌ای را به گونه‌ای تنظیم کنید که با نیازهای شما مطابقت داشته باشد، یک ویژگی اضافه کنید، یک باگ ناامیدکننده را برطرف کنید یا چیزی را که دوست ندارید حذف کنید. نرم‌افزار انحصاری در را به روی این امکان می‌بندد. شما مجبور هستید برای اجرای تغییرات به اولویت‌ها و جدول زمانی توسعه دهنده تکیه کنید. این عدم کنترل به این معنی است که شما نمی‌توانید نرم‌افزار را با گردش کار منحصر به فرد خود تطبیق دهید یا نیازهای خاصی را برطرف کنید. در عوض، متوجه می‌شوید که از توسعه‌دهندگان التماس می‌کنید: «لطفا، توسعه‌دهنده قادر متعال، لطفاً این تغییر را انجام دهید»، به این امید که ممکن است درخواست‌های شما را بشنوند و آن‌ها را شایسته توجه بدانند. این پویایی قدرت، شما را در موقعیتی مطیع قرار می‌دهد که تابع هوس‌های شرکت است. شما در کنترل نیستید؛ شما مورد رحمت آنها هستید.

حتی اگر تصمیم دارید به برنامه نرم‌افزاری انحصاری دیگری مهاجرت کنید، فقط در حال تغییر ارباب هستید. شما هنوز نمی‌تونید از کنترل ذاتی که نرم‌افزار انحصاری اعمال می‌کند فرار کنید. شما در محدوده سیستمی باقی می‌مانید که منافع توسعه‌دهنده را بر آزادی کاربران ترجیح می‌دهد.

3.محدودیت در اشتراک گذاری: به اشتراک گذاری نرم‌افزار با یک دوست یا همکار با نرم‌افزار انحصاری به یک طناب محکم اخلاقی و قانونی تبدیل می‌شود. توانایی کمک به دیگران و همکاری آزادانه خفه می‌شود و محیطی از انزوا و وابستگی ایجاد می‌کند. تصور کنید نمی‌توانید کتابی را به یک دوست قرض دهید یا دستور غذا را با همسایه‌ای به اشتراک بگذارید. نرم‌افزار انحصاری موانع مشابهی را ایجاد می‌کند. این عدم اشتراک گذاری، همکاری و ایجاد جامعه را محدود می‌کند، کاربران را بیشتر منزوی و کنترل توسعه دهنده را تقویت می‌کند.

همانطور که در The Price of Convenience بحث شد، نرم‌افزار انحصاری می‌تواند افراد را با وعده به راحتی جذب کند. از پیش بسته‌بندی شده است، ظاهراً آماده استفاده از جعبه است. با این حال، این راحتی هزینه زیادی دارد – آزادی شما. شما برای همه چیز از به‌روزرسانی گرفته تا رفع اشکال و هر چیز دیگری به توسعه دهنده وابسته می‌شوید. این وابستگی یک عدم تعادل عادلانه قدرت ایجاد می‌کند. توهم راحتی، واقعیت کنترل و وابستگی را می‌پوشاند.

فراتر از فرد: پیامدهای نرم‌افزار انحصاری بسیار فراتر از کاربران فردی است چون بر کل جامعه تأثیر می‌گذارد. چیزی که استفاده می‌کنید به دیگران نشان می‌دهد که مشکلی ندارد. هنگامی که مردم از برنامه‌هایی مانند GitHub یا نمونه های دیگر استفاده می‌کنند که در آن نرم افزار انحصاری برای انجام هر کاری مورد نیاز است، شما فقط از آن استفاده نمی‌کنید، شما به گسترش آن کمک می‌کنید، موانعی ایجاد می‌کنید و قدرت را در دست توسعه دهنده متمرکز می‌کنید. مدارس و دانشگاه‌ها به مراکزی برای آموزش مردم مبدل می‌شوند که توسط نرم‌افزارهای انحصاری کنترل می‌شوند و به آن وابسته هستند، و همچنین توانایی آنها را برای ارائه آموزش با کیفیت محدود می‌کنند. کنترل اعمال شده توسط نرم‌افزارهای انحصاری نیز نوآوری را خفه می‌کند و نابرابری‌های اجتماعی را تشدید می‌کند. این فقط مربوط به شما نیست. این در مورد جامعه‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم و آینده‌ای که می‌خواهیم ایجاد کنیم.

چرا این مهم است؟ این یک مسئله فنی نیست، این یک اصل اخلاقی است. نرم‌افزار آزاد از اصول آزادی کاربر دفاع می‌کند. این به شما امکان می‌دهد تا نرم‌افزار خود را مطالعه، اصلاح و به اشتراک بگذارید. این محیطی را تقویت می‌کند که در آن کاربران کنترل محاسبات خود را در دست دارند. این چشم انداز جنبش نرم‌افزار آزاد است. من از شما می‌خواهم که این نکات را در نظر بگیرید و گامی در جهت استفاده از نرم‌افزار آزاد بردارید و از این طریق از جنبش حمایت کنید و کنترل زندگی دیجیتال خود را به دست آورید.

منبع Jxself

نرم افزار آزاد و قدرت

در نرم‌افزار، مفهوم آزادی و این سؤال که کاربران نرم‌افزار باید چه حقوقی داشته باشند، اغلب به نظر می‌رسد که به چیزهایی مانند ویژگی‌ها و عملکردها بیشتر نگاه می‌کنند.

ویژگی ها و عملکرد می تواند خوب باشد، اما نه به قیمت آزادی ما.

قدرت واقعی در آزادی اجرا و مطالعه، تغییر و به اشتراک گذاری برنامه نهفته است.

این فلسفه که انکار این حقوق از کاربران غیراخلاقی است، زیربنای جنبش نرم افزار آزاد را تشکیل می‌دهد و زمینه را برای این حقوق فراهم می‌کند.

نهضت نرم‌افزار آزاد در هسته‌اش، توانمندسازی کاربران است. نرم افزار شرکتی، که در آن کد منبع مخفی نگه داشته می‌شود و تغییرات محدود می‌شود، نمونه‌ای از اعمال قدرت بر دیگران است که آنها را در یک قفس دیجیتال به دام می‌اندازد. آنها تابع هوس‌های توسعه‌دهنده نرم‌افزار هستند، که قبلاً تصمیم گرفته است که کاربران برنامه چه کاری را می‌توانند یا نمی‌توانند انجام دهند. از آنجایی که نرم‌افزار به طور فزاینده‌ای با ظاهر شدن در همه چیز (یا به ظاهر چنین است) و تصمیم‌گیری در سکوت در مورد آنچه که “اجازه” انجام آن را دارید، زندگی ما را اداره می‌کند، این سؤال که چه کسی نرم‌افزار را کنترل می‌کند به این سؤال تبدیل می‌شود که چه کسی شما را از طریق آن کنترل می‌کند و به موضوع تبدیل می‌شود. اهمیت اخلاقی و سیاسی این عدم کنترل کاربر بر نرم‌افزار اشتباه است، و مثال‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه عدم قدرت کاربر بر نرم‌افزار به طور مستقیم به آنها و جامعه در کل آسیب می‌رساند.

نرم افزار آزاد، در تضاد کامل، کاربران را از این اسارت دیجیتالی رها می کند. این چهار آزادی اساسی را به آنها می‌دهد:

  • آزادی اجرای برنامه برای هر هدفی
  • آزادی مطالعه نحوه عملکرد برنامه و تغییر آن
  • آزادی توزیع مجدد نسخه‌های دقیق برنامه
  • آزادی توزیع مجدد نسخه‌های اصلاح شده برنامه

در دنیایی که به طور فزاینده‌ای تحت تسلط نرم‌افزار است، جنبش نرم‌افزار آزاد پادزهری قدرتمند برای نیروهای کنترل ارائه می‌دهد. با پذیرش نرم‌افزار آزاد، می‌توانیم قدرت خود را به‌عنوان کاربر بازیابی کنیم، آن را متناسب با نیازهایمان شکل دهیم و کنترل محاسبات خود را حفظ کنیم.

GNU General Public License (GPL) این فلسفه را نشان می‌دهد، این برنامه نه تنها به این منظور طراحی شده است که به کاربران اجازه استفاده و اصلاح نرم‌افزار را بدهد، بلکه برای اطمینان از حفظ این آزادی‌ها برای همه کاربران طراحی شده است. GPL بیانگر این باور است که کاربران باید بر نرم‌افزار خود کنترل داشته باشند، و روح منشور حقوق را در عملکرد آن برای تضمین آزادی‌های فردی در برابر نهادهای برتر منعکس می‌کند.

جنبش نرم‌افزار آزاد با هدف توانمندسازی کاربران، حصول اطمینان از اینکه نرم‌افزار به آنها خدمت می‌کند و نه برعکس، می‌خواهد. بنابراین، این جنبش در تقاطع فناوری و حقوق بشر قرار دارد و از جهانی دفاع می‌کند که در آن نرم‌افزار به جای محدود کردن، قدرت می‌بخشد و به جای تفرقه، متحد می‌کند.

بنابراین، دفعه بعد که به سراغ یک نرم‌افزار می‌روید، اهمیت کنترل نرم‌افزاری که استفاده می‌کنید را بدانید و از خود بپرسید: آیا می‌خواهید در قفس زندگی کنید، مطیع استادی باشید که برای شما تصمیم می‌گیرد یا شما آیا می‌خواهید یک فرد آزاد باشید؟ امیدوارم دومی رو انتخاب کنید.

من شما را تشویق می‌کنم برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جنبش نرم‌افزار آزاد و اطلاع‌رسانی درباره اهمیت نرم‌افزار آزاد به اینجا مراجعه کنید.

منبع jxself

ابتذال زمانه

این روزها، وقتی شبکه‌های اجتماعی رو باز می‌کنی، سیلی از اطلاعات به سمت تو روانه میشه. دیروز این سوال برای من پیش اومد که چقدر از این اطلاعات اصلا بدرد بخور هستند؟

جواب: هیچ!

مطالب به قدری زرد و دسته چندم است که صرفا چیزی بیشتر از سواد رسانه‌ای قلمداد نمی‌شود. به قول دوستی:

قدیم مردم به اندازه کوزه‌ای علم داشتند و راحت از آن کوزه می‌نوشیدند؛ الان ما به اندازه اقیانوسی داده داریم و فقط مثل حیوانات کمی ازش را لیس می‌زنیم!

این حرف گرچه کمی تند، ولی واقعیت است. منبع اطلاعات ما جای کتاب، شده شبکه‌های اجتماعی! بلاگرهایی که مطالبی را می‌خوانند، با تفکرات رادیکال تفسیر می‌کنند و مانند نوشخوار به خورد مردم می‌دهند. ما از هرچیزی کمی اطلاعات داریم اما انقدر میزانش کم است که نمی‌شود اسمش را دانش گذاشت. ما مشتی بی‌سواد در بند الگوریتم‌ها هستیم. چند وقت پیش جادی در ویدئویی گفت که «بنده الگوریتم نباشیم!» و این حرف چقدر جای تفکر دارد. ما (جامعه) در قرن بیست و یکم یک عقبگرد بزرگی کردیم و وارد سراشیبی سقوط شدیم؛ شبکه‌های اجتماعی (چه آزاد و چه غیر آزاد) بجای اینکه باعث پیشرفت ما بشوند، ما را به ابتذال کشاندن.

یک سوال:

  • آخرین باری که برای مطالعه تمرکز داشتید کی بود؟

در واقع ما تنبل شدیم؛ انقدر که همچی آماده است، ما به خودمان زحمت پردازش هم نمی‌دهیم. فاصله همچی با ما فقط یک دکمه سرچ است. احتمالا پیش خودتان می‌گویید «چقدر طرز فکر قدیمی دارد». منظور من این است که امکان استفاده درست از شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد. خاصیت شبکه‌های اجتماعی ابتذال است؛ شما به «متفکرین» عصر حاضر که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند یه نگاه بیانداز، کدامشان مطالبشان زرد نشده؟ هر کسی که طبق خواسته الگوریتم (یعنی زرد شدن) پیش نرود، نمی‌تواند مخاطب پیدا کند. ما از عصر مدرنیته به پست مدرنیته رسیدیم، ما از هگل و کانت و سارتر به امثال شاهین نجفی رسیدیم؛ یک مشت پوپولیست. از این بدتر هم می‌تونست بشه؟

اشخاصی مانند ایلان ماسک و مارک زاکربرگ ماشین‌هایی ساختند که مانند برده‌داران ما را شلاق می‌زنند و ما برده‌هایی هستیم که اطلاعاتمان را دو دستی تقدیم این اربابان می‌کنیم تا کمی دوپامین در مغز ما ترشح بشود. این خلاصه زندگی ما است. یه ملت مبتلا به سندروم استکهلم. الگوریتم‌ها تصمیم می‌گیرند ما چه ببینیم، چه بخوانیم و حتی چه بگوییم؛ اگه این اسمش بردگی نیست پس چیه؟

ما در این اقیانوس با یک قایق بادی شناور هستیم و الگوریتم‌ها همان موج‌های عظیمی هستند که ما را جابه‌جا می‌کنند و روزی هم می‌رسد که ما در این اقیانوس غرق می‌شویم. شما را نمی‌دونم ولی من که از این وضعیت خسته شدم؛ دیگه می‌خوام خودم به قایق زندگیم مسیر بدم.

میخی بر تابوت فایرفاکس و آغاز دیکتاتوری کروم

چند ماه پیش مقاله‌ای با عنوان «جنگ مرورگر نه، بلکه جنگ وب» ترجمه و در وبلاگم منتشر کردم. اگر چه ماجرای DRM کروم لغو شد، ولی فایرفاکس پیروز ماجرا نبود!

امروز خبری را خوندم که میخی بود بر تابوت فایرفاکس:

دولت آمریکا یا در اصل USWDS، که مجموعه‌ای جامع از استانداردها را برای وبسایت‌های دولت ایالات متحده ایجاد می‌کند، پشتیبانی از فایرفاکس را متوقف کرد! (لینک خبر)

تو این خبر سهم بازار جهانی مرورگرها را بررسی می‌کند و سهم فایرفاکس کمتر از ۳٪ است. طبیعتا توسعه دهندگان خودشون را برای ۳٪ خسته نمی‌کنند. فاجعه در آسیا است:

همانطور که می‌بینید، سهم فایرفاکس در آسیا تقریبا صفر است! این میزان رغبت مردم به استفاده از نرم‌افزار آزاد را نشان می‌دهد. تراژدی اونجاست که حتی توسعه دهندگان و فعالین جامعه نرم‌افزار آزاد هم علاقه‌ای به استفاده از ابزار آزاد نشان نمی‌دهند. نمونه‌اش همین گیتهاب که بیشتر منابع نرم‌افزارهای آزاد را می‌توانید آنجا پیدا کنید. همون گیتهابی که حساب کاربری ایرانی‌ها را در سال ۲۰۱۶ مسدود کرد.

نرم‌افزار آزاد اومده تا تجربه کاربری بهتر و امنیت بیشتر را به جامعه بده؛ وظیفه جامعه حمایت کردن از آن است. با نصب و استفاده از نرم‌افزارهای آزاد ازش حمایت کنید.

پ‌آرچ – تجربه استفاده از توزیع ایرانی

مقدمه

پ‌آرچ (P-arch) یک توزیع گنو/لینوکس بر پایه آرچ است و به صورت پروژه شخصی توسط تیم پ‌آرچ توسعه داده می‌شه. این سیستم عامل کاملا آزاد و متن باز بوده و مشارکت در این پروژه برای همه آزاد است.

اسم

پ‌آرچ مخفف پرشین آرچ (Persian Arch) که پارچ هم خوانده می‌شه. نقدهای زیادی به اسم وارده چرا که وقتی از اسم پروژه جوک ساخته بشه، جدی بودن پروژه توسط جامعه زیر سوال میره.

تجربه کاربری

من نسخه‌های گنوم و KDE را استفاده کردم. به عنوان کسی که ۱۰ها توزیع را امتحان کرده، میگم عالیه! یک توزیع سبک بدون برنامه‌های پیش‌فرض بلا استفاده، نصاب زیبا و آسان، برنامه‌های از پیش نصب شده کاربردی و … . تو این شرایط فیلترنت که دسترسی به خیلی از برنامه‌ها غیرممکن شده، AUR همه چیز را در دسترس قرار داده. قبلا تجربه استفاده از مانجارو را داشتم ولی پ‌آرچ یک سر و گردن بالاتر است. سرعت، روان بودن، مصرف بهینه باتری نسبت به باقی توزیع‌ها از جمله ویژگی‌های پ‌آرچ است. مانجارو مشکلات خودش را دارد که تو این مقاله سهراب به خوبی توضیح داده. تنها رقیب جدی پ‌آرچ، EndeauvorOS می‌تونه باشه که اهداف متفاوتی دارد.

من استفاده از گنو لینوکس را از CentOS 6 شروع کردم و بعد از استفاده از توزیع‌های مختلف به دبیان رسیدم. بعد از ۴ سال استفاده از دبیان با رابط کاربری گنوم، تصمیم گرفتم توزیع بهتری را امتحان کنم. در ماستودون دوستان توزیع‌های برپایه آرچ را پیشنهاد دادند. اول کمی گارد داشتم چون تجربه خوبی از مانجارو نداشتم؛ مدتی پ‌آرچ را روی ماشین مجازی امتحان کردم و واقعا لذت بردم! من پ‌آرچ را برای دوتا از نزدیکانم هم نصب کردم البته با رابط کاربری گنوم، و اونها هم با من هم عقیده هستند که این توزیع واقعا خوبه.

تیم توسعه

من تو کامیونیتی‌های مختلفی بودم و با تیم‌های توسعه زیادی ارتباط داشتم ولی مثل تیم پ‌آرچ ندیدم! پیشنهادم را به ساعت نکشیده، اجرا کردند! سابقا در تلگرام و الان در فروم، هر کسی هر مشکلی در رابطه با پ‌آرچ داشته باشه راهنمایی می‌کنند.

نتیجه

من پ‌آرچ را به همه توصیه می‌کنم؛ اگه از ویندوز و آپدیت‌هاش خسته شدید و یا کاربر گنو لینوکس هستید و با Package Manager مشکل دارید، پ‌آرچ گزینه خوبیه برای مهاجرت.

جنگ مرورگر نه، بلکه جنگ وب

دعوت امروز برای استفاده از مرورگرهای مبتنی بر فایرفاکس مربوط به جنگ مرورگرها نیست که جامعه اینترنت و وب معمولاً درگیر آن است، بلکه جنگی برای وب آزاد و باز است. از آنجایی که گوگل تلاش می‌کند آزادی ما را در وبگردی سلب کند، اکنون وظیفه ماست که با گوگل و برنامه‌های آن مبارزه کنیم.

یکی از بازوهای قدرتمند گوگل در این نبرد کروم است. گوگل از طریق کروم (و پایه آن، کرومیوم)، استانداردهای ساختگی جدیدی را اعمال می‌کند که هیچ کس به جز خود گوگل نمی‌خواهد. استانداردهایی تحمیل شده به کاربرانی که صرفاً آنجا هستند که به گوگل و شرکای آن منفعت برسانند. اکنون وظیفه ماست که با آنها مبارزه کنیم. این همیشه وظیفه ما بوده است.

از هر مرورگر مبتنی بر کرومیوم باید اجتناب شود. مهم نیست که چگونه شرکت پشت مرورگر شما DRM گوگل را حذف می‌کند یا چگونه خود را برای شما تبلیغ می‌کند، باید از آنها اجتناب کنید. من شرکت‌هایی مانند Brave و Vivaldi را دیدم که به جنگ جدید گوگل در وب اعتراض می‌کردند، اما به نظر من این مضحک است. آنها از جمله شرکت‌هایی هستند که به گوگل کمک می‌کنند تا در جنگ مرورگرهای وب تسلط یابد.

استفاده از کرومیوم که تنها منجر به پیروزی گوگل در جنگ وب می‌شود، خیانت به اینترنت و جامعه وب و به همه ما است. هیچ بهانه‌ای وجود ندارد، «اما» وجود ندارد، هیچ دلیل موجهی وجود ندارد، همه اینها توجیه نادرست و ناامیدکننده‌ای برای کمک به گوگل برای از بین بردن وب ارزشمند ما است.

البته، من نمی گویم فایرفاکس و موزیلا عالی هستند، اما اکنون تنها ابزار و قدرت ما برای مبارزه با گوگل هستند. بهترین راه ما اکنون فایرفاکس و همکاری مدیران وب‌سایت‌ها و سیستم‌عامل‌ها و نافرمانی مدنی آنلاین در برابر تلاش‌های گوگل برای تحمیل دیکتاتوری خود بر ما است.

منبع hyti.org

نرم‌افزار آزاد به ابزار آزاد نیاز دارد

در دهه گذشته، توسعه‌دهندگان نرم‌افزار آزاد بارها وسوسه ابزارهای توسعه‌ای شده‌اند که توانایی ساخت نرم‌افزار آزادی را با کارآمدی و قدرت بیشتر دارند.

به ما گفته می‌شود تنها هزینه این است که خود ابزارها غیر آزاد هستند یا به عنوان سرویس‌های شبکه با کدهایی اجرا می‌شوند که ما خودمان نمی‌توانیم آنها را ببینیم، کپی کنیم یا اجرا کنیم. توسعه‌دهندگان نرم‌افزار آزاد در تصمیم‌های خود برای استفاده از این ابزارها و سرویس‌ها – سرویس‌هایی مانند BitKeeper، SourceForge، Google Code و GitHub، تصمیماتی اتخاذ کرده‌اند که آزادی جوامع توسعه‌دهنده و کاربرانشان را از بین می‌برد. این تصمیم‌ها برای استفاده از ابزارهای توسعه غیرآزاد و خصوصی اعتبار ما را در دفاع از آزادی نرم‌افزار تضعیف می‌کند و آزادی ما و کاربرانمان را به خطر می‌اندازد، به گونه‌ای که ما باید آن را رد کنیم.

در سال 2002، لینوس توروالدز اعلام کرد که هسته لینوکس به سیستم کنترل نسخه توزیع شده “BitKeeper” (DVCS) منتقل می‌شود. در حالی که این تصمیم باعث ایجاد هشدار و بحث‌های زیادی شد، BitKeeper به توسعه دهندگان هسته اجازه داد تا به روشی توزیع شده کار کنند که در آن زمان توسط ابزارهای نرم افزار آزاد پشتیبانی نمی‌شد – برخی از توسعه دهندگان لینوکس به این نتیجه رسیدند که مزایا ارزش معاوضه با توسعه دهندگان را دارد. آزادی سه سال بعد، زمانی که مالک BitKeeper، لری مک‌وی، مجوزهای رایگان چندین توسعه‌دهنده هسته اصلی را به BitKeeper پس از تلاش اندرو تریجل برای نوشتن جایگزینی آزاد برای BitKeeper، باطل کرد، شک‌ها ثابت شدند. توسعه دهندگان کرنل مجبور شدند جایگزین نرم افزار آزاد خود را بنویسند: پروژه ای که اکنون به نام Git شناخته می شود.

البته، روابط نرم افزار آزاد با ابزارهای توسعه غیرآزاد بسیار بزرگتر از BitKeeper است. منبع خدمات پشتیبانی توسعه نرم افزار آزاد SourceForge زمانی در دسترس کاربرانش بود اما نویسندگان آن به مدل کاملا بسته بازگشته‌اند. در حالی که SourceForge با استفاده از نرم افزار آزاد ساخته شده است، کاربران SourceForge با نرم افزار از طریق وب تعامل دارند. از آنجا که کاربران هرگز هیچ کپی از نرم افزار SourceForge ندارند، هرگز نمی توانند منبع را درخواست کنند. پروژه‌های مشابهی مانند CollabNet’s Tigris.org، سرویس‌های «میزبانی پروژه منبع باز» Google Code، و GitHub، هر کدام اهداف مشابهی داشته‌اند و کد خود را به طور مشابه دور از دسترس نگه داشته‌اند. خدمات آنها اغلب بدون هزینه ارائه می‌شود و برای توسعه نرم افزار آزاد تبلیغ می‌شود، اما این تعهد به نرم افزار خودشان که پلتفرم های توسعه را اجرا می کند، گسترش نمی‌یابد. کد منبع هر یک از این سیستم‌ها توسط توسعه دهندگانی که از خدمات استفاده می کنند خصوصی و غیرقابل تغییر باقی می‌ماند.

این ابزارهای توسعه غیر رایگان برای بسیاری از توسعه دهندگان نرم افزار آزاد معضلی ایجاد می‌کند. هدف بسیاری از این ابزارها از طریق توسعه کارآمدتر نرم افزار آزاد، نرم افزار آزاد بیشتر و آزادی بیشتر است. CollabNet، Google و GitHub هر کدام ادعا می‌کنند که می‌خواهند نرم افزار آزاد موفق شود و ادعا می‌کنند که می‌خواهند به آن کمک کنند. اگرچه این شرکت‌ها بنا به دلایلی، آزادی نرم‌افزار را از طریق ابزارهایی که کمتر با اصول اخلاقی نرم‌افزار آزاد مطابقت دارد، نسبت به مواردی که به دنبال ایجاد آن هستند، انتخاب می‌کنند. نتیجه توسعه دهندگانی است که از قدرت کنار گذاشته شده‌اند. آزادی کد نرم افزار  که این هکرها تولید می‌کنند مشروط به انحصار غیرقابل قبول است.

اول اینکه استفاده از ابزارهای غیر آزاد پیامی غیرقابل قبول برای کاربران نرم افزار آزاد تولید شده ارسال می‌کند. به نظر می‌رسد توسعه دهندگان می‌گویند: “آزادی نرم افزار برای شما به عنوان کاربران مهم است، اما برای ما نه.” چنین رفتاری اثربخشی اساسی تعهد اخلاقی قوی در قلب جنبش نرم افزار آزاد را تضعیف می‌کند. به عنوان کسانی که از قبل به نرم‌افزار آزاد متعهد هستند، باید نشان دهیم که می‌توانیم با استفاده از نرم‌افزار آزاد موفق شویم – و پیشرفت کنیم. ما باید از جایگزین‌های آزاد برای سیستم‌های اختصاصی مانند Savane که می‌تواند جایگزین SourceForge یا Google Code شود و گنو ساوانا را اجرا کند، یا Gitorious که می‌تواند جایگزین GitHub شود، با استفاده از آن‌ها و با بهبود آنها در مناطقی که کمبود دارند، پشتیبانی کنیم.

ثانیاً، ما باید بدانیم که در آینده، نرم افزاری که تولید می کنیم به اندازه نرم افزاری که برای استفاده، توزیع و تکامل مستمر به آن وابسته است آزاد است.

مجوز GNU GPL و کد منبع برای کاربری که تلاش می‌کند برنامه‌ای را بدون دسترسی آزاد به نرم‌افزار مورد نیاز برای انجام آن اصلاح تغییر دهد، معنای کمی دارد. نه تنها آزادی توسعه دهندگان بلکه در نهایت، کاربران آنها و همه توسعه دهندگان “پایین دستی” آینده نیز در خطر است. کسانی که استفاده از ابزارهای غیر آزاد را انتخاب می‌کنند، همه را به هوس گروه‌ها و افرادی که ابزارهایی را که به آنها وابسته هستند تولید می کنند، قرار می دهند.

در حالی که ابزارهای توسعه اختصاصی ممکن است به توسعه دهندگان نرم افزار آزاد کمک کند تا نرم افزار آزاد بیشتری در کوتاه مدت ایجاد کنند، هزینه غیر قابل قبولی دارد. در حوزه بحث‌برانگیز نرم‌افزار خصوصی و خدمات شبکه، توسعه‌دهندگان نرم‌افزار آزاد باید در سمت آزادی «بیش از حد» اشتباه کنند. به خطر انداختن اصول ما در تلاش برای دستیابی به آزادی بیشتر، برای کاربران ما و برای جامعه بزرگتر توسعه نرم افزار آزاد، خود زنی، ناپایدار و در نهایت ناعادلانه است.

همانطور که نگهبانان اولیه گنو ابتدا بر ایجاد ابزارهای آزاد برای ایجاد نرم افزار آزاد تمرکز کردند، ما باید اطمینان حاصل کنیم که می توانیم نرم افزار را آزادانه و با استفاده از ابزارهای آزاد بدون ابهام تولید کنیم. شکست ما در انجام این کار منجر به نرم افزاری می‌شود که به طور غیرمستقیم، کمتر آزاد است. ما باید در مقابل استفاده از ابزارهایی که آزادی‌هایی را که در توسعه نرم افزار به کاربران خود ارائه می‌کنیم را به ما نمی‌دهند مقاومت کنیم و باید بر تولید کنندگان ابزارهای توسعه خود فشار وارد کنیم. نرم افزار آزاد با به خطر انداختن اصول ما به موفقیت دست نیافته است. با به خطر انداختن آزادی ابزارهایی که برای ساختن دنیایی آزاد از آن استفاده می کنیم، از نظر فنی، عملی یا اخلاقی به خوبی خدمت نخواهیم کرد.

منبع Benjamin Mako Hill